ناگرفته
لغتنامه دهخدا
ناگرفته . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ](ن مف مرکب ) گرفته ناشده . آزاد. غیرمقید :
بخندید و گفت ای خداوند رخش
به دشت آهوی ناگرفته مبخش .
چو من ناگرفته درآیم ز در
نبرّد مراهیچ بدخواه سر.
بخندید و گفت ای خداوند رخش
به دشت آهوی ناگرفته مبخش .
چو من ناگرفته درآیم ز در
نبرّد مراهیچ بدخواه سر.