26 فرهنگ
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
ناچار کردن
لغتنامه دهخدا
ناچار کردن .
[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملزم ساختن . الزام . مجبور کردن .