نان پرورد
لغتنامه دهخدا
نان پرورد. [ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) نان پرورده . نعمت خواره . مورد انفاق و اطعام .
- نان پرورد کسی بودن ؛ به نان و نمک او پرورده و بزرگ شدن :
چو نان پرورد این بازار باشد
حق نان و نمک بسیار باشد.
- نان پرورد کسی بودن ؛ به نان و نمک او پرورده و بزرگ شدن :
چو نان پرورد این بازار باشد
حق نان و نمک بسیار باشد.