ناحمولی
لغتنامه دهخدا
ناحمولی . [ ح َ ] (حامص مرکب ) بی تحملی . بی صبری . ناشکیبائی :
ناحمولی انبیا را ز امردان
ورنه حمالست بد را حملشان .
طبع را گشتند اندرحمل بد
ناحمولی گر کنند از حق بود.
ناحمولی انبیا را ز امردان
ورنه حمالست بد را حملشان .
طبع را گشتند اندرحمل بد
ناحمولی گر کنند از حق بود.