ناجی تبریزی
لغتنامه دهخدا
ناجی تبریزی . [ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از شاعران دوران صفویه است . نصرآبادی آرد: در ایام عمرش به لباس فقر و فنا بسر برده کمال شکستگی و آرام داشت . گاهی مصرع رنگین میگفت چنانچه خود در این باب گفته :
ناجی اندر دست شاعر روز میدان سخن
مصرع رنگین کم ازشمشیر خون آلود نیست .
و نصر آبادی در تذکره ٔ خویش این ابیات را از او نقل کرده است :
بیرون از خود بخود رهی پیدا کن
چون ناله ٔ با اثر به هر دل جا کن
گر زمزمه ای رسد به گوشت بخروش
کم نیستی از دایره گوشی واکن .
هیچگه چشم سیه مست ترا خواب نبرد
که به بیداریش از گریه مرا آب نبرد
بجز از من که به خاکستر گلخن مردم
هیچکس رنگی از ین بستر سنجاب نبرد.
ناجی اندر دست شاعر روز میدان سخن
مصرع رنگین کم ازشمشیر خون آلود نیست .
و نصر آبادی در تذکره ٔ خویش این ابیات را از او نقل کرده است :
بیرون از خود بخود رهی پیدا کن
چون ناله ٔ با اثر به هر دل جا کن
گر زمزمه ای رسد به گوشت بخروش
کم نیستی از دایره گوشی واکن .
هیچگه چشم سیه مست ترا خواب نبرد
که به بیداریش از گریه مرا آب نبرد
بجز از من که به خاکستر گلخن مردم
هیچکس رنگی از ین بستر سنجاب نبرد.