می آشام
لغتنامه دهخدا
می آشام . [ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) میخواره . می گسار. شرابخوار. که باده خورد :
می آشام غمت پیمانه و ساغرنمی دارد
بجز تبخانه بر لب ساغر دیگر نمی دارد.
و رجوع به می خواره شود.
می آشام غمت پیمانه و ساغرنمی دارد
بجز تبخانه بر لب ساغر دیگر نمی دارد.
و رجوع به می خواره شود.