مومیایی بخشیدن
لغتنامه دهخدا
مومیایی بخشیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) مومیایی دادن . مومیا به کسی دادن . || چاره سازی کردن . شفا بخشیدن . مرهم نهادن :
شب آمد روشنایی هم نبخشید
شکست و مومیایی هم نبخشید.
و رجوع به مومیایی بخش و مومیایی دادن شود.
شب آمد روشنایی هم نبخشید
شکست و مومیایی هم نبخشید.
و رجوع به مومیایی بخش و مومیایی دادن شود.