مولیان
لغتنامه دهخدا
مولیان . [ ] (اِخ ) نام رودخانه ای در بخارا. (ناظم الاطباء). نام جویی در بخارا. (آنندراج ). جوی مولیان جویی است در نزدیکی قلعه ٔ بخارا که در آنجا سامانیان باغ بزرگی داشته اند. (نمونه ٔ ادبیات تاجیک تألیف صدرالدین عینی ص 13). از رساله ٔ ملازاده برمی آید که هنوز جویی به اسم جوی موالیان [ مولیان ] در بیرون شهر بخارا معروف است . (از احوال و اشعار رودکی ج 2 ص 536) :
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آیدهمی .
در فرخار بر فغفور بستی
به جوی مولیان بر پل شکستی .
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی .
و رجوع به مدخل بعد و احوال و اشعار رودکی و تاریخ گزیده ص 382 شود.
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آیدهمی .
در فرخار بر فغفور بستی
به جوی مولیان بر پل شکستی .
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی .
و رجوع به مدخل بعد و احوال و اشعار رودکی و تاریخ گزیده ص 382 شود.