مهیوه
لغتنامه دهخدا
مهیوه . [ م َهَْ ی َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) ماهیابه . ماهیاوه که نانخورش مردم لار است که ازماهی کوچک سازند و خورند. (برهان ). نانخورشی که اکثر و اغلب مردم از ماهی ریزه ترتیب دهند :
مدحت مهیوه گویم به ادای کچری
و گر از جانب لارم امرا بنوازند .
وگر از جانب لارم امرا بنوازند
مدحت مهیوه گویم به ادای کهوی .
زین دو قاصد خبر مهیوه می پرسیدم
هر دو گفتند که هست او بسلامت در لار.
مدحت مهیوه گویم به ادای کچری
و گر از جانب لارم امرا بنوازند .
وگر از جانب لارم امرا بنوازند
مدحت مهیوه گویم به ادای کهوی .
زین دو قاصد خبر مهیوه می پرسیدم
هر دو گفتند که هست او بسلامت در لار.