منصوبه باز
لغتنامه دهخدا
منصوبه باز. [ م َ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) شطرنج باز. نردباز. بازیگر و طراح و صحنه آرای . آنکه منصوبه بازد :
بیا ساقی از شوخ منصوبه باز
مران اسب در عرصه ٔ خشم و ناز.
رجوع به منصوبه شود. || دارای تدبیر و هوشمند و دوراندیش و عاقبت اندیش و محتاط و خردمند و زیرک و بافراست . (ناظم الاطباء).
بیا ساقی از شوخ منصوبه باز
مران اسب در عرصه ٔ خشم و ناز.
رجوع به منصوبه شود. || دارای تدبیر و هوشمند و دوراندیش و عاقبت اندیش و محتاط و خردمند و زیرک و بافراست . (ناظم الاطباء).