منات
لغتنامه دهخدا
منات . [ م َ ](اِخ ) نام بتی در عرب که هذیل و خزانه که هر دو قبیله ای است از عرب آن را می پرستیدند. (غیاث ). بت قبایل اوس و خزرج و غسان . (مفاتیح العلوم خوارزمی چ بنیاد فرهنگ ص 40) :
همچنان کو گفت می گوید سخن
دیو در عزی و لات اندر منات .
هم دیده داری هم قدم هم نور داری هم ظلم
در هزل و جد ای محتشم هم کعبه گردی هم منات .
گرچه هر دو ز جبلّت سنگند
فرق باشد ز منی تا به منات .
کی برند آب درمنه بر لب آب حیات
کی شود سنگ منات اندرخور سنگ منا.
بتی دیدم از عاج در سومنات
مرصع چو در جاهلیت منات .
همچنان کو گفت می گوید سخن
دیو در عزی و لات اندر منات .
هم دیده داری هم قدم هم نور داری هم ظلم
در هزل و جد ای محتشم هم کعبه گردی هم منات .
گرچه هر دو ز جبلّت سنگند
فرق باشد ز منی تا به منات .
کی برند آب درمنه بر لب آب حیات
کی شود سنگ منات اندرخور سنگ منا.
بتی دیدم از عاج در سومنات
مرصع چو در جاهلیت منات .