مفاخره
لغتنامه دهخدا
مفاخره . [ م ُ خ َ / خ ِ رَ / رِ ] (از ع ، اِمص ) نازش . مفاخرت . مفاخرة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
خدش به شمس باختری بر فسوس کرد
قدش به سرو غاتفری بر مفاخره .
و رجوع به مفاخرت و مفاخرة شود.
خدش به شمس باختری بر فسوس کرد
قدش به سرو غاتفری بر مفاخره .
و رجوع به مفاخرت و مفاخرة شود.