مشتهی
لغتنامه دهخدا
مشتهی . [ م ُ ت َ ها ] (ع ص ، اِ) خواسته و مرغوب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آرزو. مطلوب :
این مگر باشد ز حب مشتهی
اسقنی خمراً و قل لی انها.
صبر باشد مشتهای زیرکان
هست حلوا آرزوی کودکان .
و رجوع به مشتها شود.
این مگر باشد ز حب مشتهی
اسقنی خمراً و قل لی انها.
صبر باشد مشتهای زیرکان
هست حلوا آرزوی کودکان .
و رجوع به مشتها شود.