مردم آزار
لغتنامه دهخدا
مردم آزار. [ م َ دُ ] (نف مرکب ) ظالم . جفاکار. (آنندراج ). موذی که آزار و اذیتش به خلایق رسد. که به دیگران ضرر و آسیب رساند :
مرغزاری است این جهان که در او
عامه شوکان مردم آزارند.
زن از مرد موذی به بسیار به
سگ از مردم مردم آزار به .
گاوان و خران باربردار
به ز آدمیان مردم آزار.
بخور مردم آزار را خون و مال
که از مرغ بد کنده به پر و بال .
مرغزاری است این جهان که در او
عامه شوکان مردم آزارند.
زن از مرد موذی به بسیار به
سگ از مردم مردم آزار به .
گاوان و خران باربردار
به ز آدمیان مردم آزار.
بخور مردم آزار را خون و مال
که از مرغ بد کنده به پر و بال .