26 فرهنگ

مذعابین

لغت‌نامه دهخدا

مذعابین . [ م ُ ذَ عاب ْ بی ] (ع ص ، ق ، اِ) پیاپی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رأیتهم مذعابین : کانهم عرف الضبع؛ ای یتلوا بعضهم بعضاً. (متن اللغة) (از اقرب الموارد)؛ دیدم ایشان را یکی پس از دیگری که گویا یال کفتار نرند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).