مدهامتان
لغتنامه دهخدا
مدهامتان . [ م ُ هام ْ م َ ] (ع ص ، اِ) دو باغ سبز و سیرآب که از غایت سبزی به سیاهی زند. (غیاث اللغات از منتخب اللغات ). و در آیه ٔ شریفه بهمین معنی است . (لسان العرب ). وبعضی به معنی دو برگ سبز نوشته اند. (غیاث اللغات ). تثنیه ٔ مدهامة است . رجوع به مدهامة شود :
سرو آزاد را جهان دورنگ
رنگ مدهامتان نخواهد داد.
از سبزه و ز پرّ ملایک به هر دو کام
مدهامتان نوشته دو بستان اخضرش .
هرموی رخشت رستمی مدهامتان وش ادهمی
طاس زرش بین پرچمن از زلف حورا داشته .
سرو آزاد را جهان دورنگ
رنگ مدهامتان نخواهد داد.
از سبزه و ز پرّ ملایک به هر دو کام
مدهامتان نوشته دو بستان اخضرش .
هرموی رخشت رستمی مدهامتان وش ادهمی
طاس زرش بین پرچمن از زلف حورا داشته .