مخیط
لغتنامه دهخدا
مخیط. [ م َ ] (ع اِ) گذرگاه و مسلک . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || جای غیژیدن مار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (ص ) جامه ٔ دوخته شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دوخته شده . (غیاث ) (آنندراج ). || (مص ) در شاهد زیر ظاهراً به صیغه ٔ مصدر میمی و به معنی دوختن آمده است :
قلب اعیان است و اکسیرمحیط
ایتلاف خرقه ٔ تن بی مخیط.
قلب اعیان است و اکسیرمحیط
ایتلاف خرقه ٔ تن بی مخیط.