محمود
لغتنامه دهخدا
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن فرج نیشابوری . در زمان متوکل عباسی در شهرسامراء ادعای پیغمبری کرد و گفت که ذوالقرنین است وکتابی به نام القرآن نوشت و مدعی آن شد که بوسیله ٔ جبرئیل بر وی نازل شده است . بیست و هفت نفر از او پیروی کردند و چون خبر وی به بغداد رسید به دستور خلیفه دستگیر و مضروب گردید. و به بغداد برده شد اما بر اثر مضروب شدن درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 1018).