محافه
لغتنامه دهخدا
محافه . [ م ُ ف َ ] (از ع ، اِ) (مأخوذ از تازی محفة) محفه . (ناظم الاطباء). چیزی است مانند هودج که زنان در آن سوار شوند. صاحب غیاث اللغات و به تبع او صاحب آنندراج اصل کلمه را با فاء مشدد دانسته و نوشته اند «محافه بضم میم بدون تشدید درست نباشد صحیح بتشدید فاء است چرا که این صیغه ٔ اسم ظرف مضاعف است از باب مفاعله مگر آنکه فارسیان اگر به تخفیف خوانند جائز باشد». (از غیاث ) (آنندراج ) :
بگفتا محافه بدوش آورند
خم روی را در خروش آورند.
رجوع به محفه شود.
بگفتا محافه بدوش آورند
خم روی را در خروش آورند.
رجوع به محفه شود.