لکم
لغتنامه دهخدا
لکم . [ ل َ ک ُ ] (ع حرف جر + ضمیر)(از: لََ + کُم ) مر شما را : لکم دینکم ولی دین (قرآن 6/109)؛ شما را دین شما و مرا دین من .
مرا شکیب نمیباشد ای مسلمانان
ز روی خوب ، لکم دینکم ولی دینی .
مرا شکیب نمیباشد ای مسلمانان
ز روی خوب ، لکم دینکم ولی دینی .