لنگری
لغتنامه دهخدا
لنگری . [ ل َ گ َ ] (حامص )عمل مقیم ساختن به جائی یا متوقف کردن :
آسمان در کشتی عمرم ندارد جز دو کار
گاه شادی ، بادبانی گاه محنت ، لنگری .
|| (ص نسبی ) منسوب به لنگر. صوفیه واخیه و ارباب فتوت . اهل لنگر.
آسمان در کشتی عمرم ندارد جز دو کار
گاه شادی ، بادبانی گاه محنت ، لنگری .
|| (ص نسبی ) منسوب به لنگر. صوفیه واخیه و ارباب فتوت . اهل لنگر.