لعاب لعل
لغتنامه دهخدا
لعاب لعل . [ ل ُ ب ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب سرخ . (آنندراج ) :
آن لعل لعاب از دهن گاو فروریز
تا مرغ صراحی کندت نغزنوایی .
- لعاب لعل سان ؛ کنایه از شراب انگوری باشد. (برهان ).
|| کنایه از آفتاب باشد. صاحب آنندراج گوید: و ظاهر آن است که بدین معنی لعاب کوه باشد چرا که آفتاب از پس کوه برمی آید.
آن لعل لعاب از دهن گاو فروریز
تا مرغ صراحی کندت نغزنوایی .
- لعاب لعل سان ؛ کنایه از شراب انگوری باشد. (برهان ).
|| کنایه از آفتاب باشد. صاحب آنندراج گوید: و ظاهر آن است که بدین معنی لعاب کوه باشد چرا که آفتاب از پس کوه برمی آید.