لطفعلی
لغتنامه دهخدا
لطفعلی . [ ل ُ ع َ ] (اِخ ) شاعر. در طهران به کسب صرافی مشغول بود و این مطلع از او ملاحظه شد، بد نگفته است :
آه کز دیدن او گریه برآورد مرا
آخر این گریه بلائی به سر آوردمرا.
آه کز دیدن او گریه برآورد مرا
آخر این گریه بلائی به سر آوردمرا.