لارنده
لغتنامه دهخدا
لارنده . [ رِ دَ ] (اِخ ) قره مان در آسیای صغیر. (دمشقی ). رجوع به قره مان شود. از نواحی قونیه است و سلطان ولد فرزند مولانا جلال الدین محمد مولوی در این شهر به دنیا آمده است . حافظ ابرو در ذیل جامعالتواریخ گوید: لارنده (کوه ) از محکمترین قلاع آسیای صغیر که امیراعظم تیمورتاش برای اقامت خود اختیار کرد :
چو لارنده دز در جهان کس ندید
چو بر آسمان نردبان کس ندید
به پهنا به بالا جهانی دگر
به روی زمین آسمانی دگر.
چو لارنده دز در جهان کس ندید
چو بر آسمان نردبان کس ندید
به پهنا به بالا جهانی دگر
به روی زمین آسمانی دگر.