قیس
لغتنامه دهخدا
قیس . [ ق َ ] (اِخ ) ابن منقذبن عمرو، مکنی به ابن الحدادیة. از بنی سلول بن کعب ، از خزاعه شاعر جاهلیت است که شجاع و خونریز و چپاولگر بود. قوم خزاعه در بازار عکاظ ازاو بیزاری جستند از این رو وی به مادرش نسبت داده میشود. اشعارش در طبقه ٔ دوم عصر خود قرار دارد. وی به دست یکی از طایفه ٔ بنی مزینه هنگام چپاول آنان به قتل رسید. (الاغانی ج 13 ص 2) (الاعلام زرکلی ج 2 ص 802).