قوسی
لغتنامه دهخدا
قوسی . [ ق َ ] (اِخ ) از شاعران است . از احوالش چیزی معلوم نشد. این مطلع از او دیده شد:
جائی که توی نیست کسی را گذرآنجا
از من که تواند که رساند خبر آنجا.
ملا قوسی ازشهر هرات است . مردی نامراد است . این مطلع از اوست :
جایی که تویی نیست کسی را گذر آنجا
از من که تواند که رساند خبر آنجا.
جائی که توی نیست کسی را گذرآنجا
از من که تواند که رساند خبر آنجا.
ملا قوسی ازشهر هرات است . مردی نامراد است . این مطلع از اوست :
جایی که تویی نیست کسی را گذر آنجا
از من که تواند که رساند خبر آنجا.