قورقلغتنامه دهخداقورق . [ ق ُ رُ ] (ترکی ، اِ) قُرُق . قوروق . غرق . منعکرده شده : قورق شد گفتگوی می بدان نحوکه ساقی نامه شد از نسخه ها محو. اثر (از آنندراج ).رجوع به قرق شود.