قباپوش
لغتنامه دهخدا
قباپوش . [ ق َ ] (نف مرکب ) پوشنده ٔ قبا :
غلام قامت آن لعبت قباپوشم
که از محبت رویش هزار جامه قباست .
من ماه ندیده ام کله دار
من سرو ندیده ام قباپوش .
نگاری چابکی شنگی کله دار
ظریفی مهوشی ترکی قباپوش .
غلام قامت آن لعبت قباپوشم
که از محبت رویش هزار جامه قباست .
من ماه ندیده ام کله دار
من سرو ندیده ام قباپوش .
نگاری چابکی شنگی کله دار
ظریفی مهوشی ترکی قباپوش .