قاع
لغتنامه دهخدا
قاع . (اِخ ) (یوم الَ ...) روزی است از روزهای عرب . ابواحمد گوید این روزی است که در آن حادثه ٔ میان بکربن وائل و بنی تمیم اتفاق افتاد و در این روز اوس بن حجر بدست بسطام بن قیس شیبانی اسیر گشت و در این باره آمده است :
بقاع منعناه ثمانین حجة
و بضعاً لنا اخراجه و مسائله .
بقاع منعناه ثمانین حجة
و بضعاً لنا اخراجه و مسائله .