26 فرهنگ

قاسم

لغت‌نامه دهخدا

قاسم . [ س ِ ] (اِخ ) یکی از عالمان و فقیهان مدینه در زمان عمربن عبدالعزیز است . عمر وی را با نه تن دیگر از فقیهان مدینه خواست و به آنان گفت شما را برای آن دعوت کردم که طرفدار حق و عدالت باشید. اگر کسی را دیدید که بیدادگری میکند و یا یکی از فرمانداران من راه ظلم و تبهکاری پیش گرفته اند باید مرا آگاه سازیدو سپس متفرق شدند. (سیره ٔ عمربن عبد العزیز ص 32).