26 فرهنگ

ترجمه مقاله

قاسم

لغت‌نامه دهخدا

قاسم . [ س ِ ] (اِخ )ابن محمد ابوهاشم جعفر علوی حسنی . از شریفان و امیران ادیب و شاعر مکه که حکومت آن شهر را پس از پدر به سال 487 هَ . ق . به دست گرفت . حکومت را از او گرفتند ولی وی به سال 488 پس از جنگی بار دیگر به حکومت رسید و تا هنگام مرگش به سال 518 هَ . ق . در منصب خودباقی بود. رجوع به تاریخ الدول الاسلامیه ٔ زینی دجلان ص 142 و خلاصة الکلام ص 19 شود. در کتاب اخیر پاره ای از اشعار او نیز آورده شده و رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 271 و ابن ظهیرة ص 307 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 17 شود.