فیروزفالی
لغتنامه دهخدا
فیروزفالی . (حامص مرکب ) مبارکی . میمنت . خوشی . خجستگی . فرخندگی . فال نیک :
مخالف شکن شاه پیروزبخت
به فیروزفالی درآمد به تخت .
به پایان شد این داستان دری
به فیروزفالی و نیک اختری .
مخالف شکن شاه پیروزبخت
به فیروزفالی درآمد به تخت .
به پایان شد این داستان دری
به فیروزفالی و نیک اختری .