فنا شدن
لغتنامه دهخدا
فنا شدن . [ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از میان رفتن . فانی شدن :
بنگر نبات مرده که چون زنده شد به تخم
آنکش نبود تخم چگونه فنا شده ست ؟
تا چون به قیل و قال مقالات مختلف
از عمر چند سال میانْشان فنا شدم .
بنگر نبات مرده که چون زنده شد به تخم
آنکش نبود تخم چگونه فنا شده ست ؟
تا چون به قیل و قال مقالات مختلف
از عمر چند سال میانْشان فنا شدم .