فسیحی
لغتنامه دهخدا
فسیحی . [ ف َ ] (اِخ ) اصلش از اردستان از توابع اصفهان و کیفیت سایر احوالش از نظر پنهان است . این دو مطلع از اوست :
گهی که بر دلت از دیگری غباری هست
مگر بخاطرت آید که خاکساری هست .
و دیگر:
کدام دل که بر او زخمی از خدنگ تو نیست
تو صلح اگر نکنی کس حریف جنگ تو نیست .
گهی که بر دلت از دیگری غباری هست
مگر بخاطرت آید که خاکساری هست .
و دیگر:
کدام دل که بر او زخمی از خدنگ تو نیست
تو صلح اگر نکنی کس حریف جنگ تو نیست .