فزونی سگالیدن
لغتنامه دهخدا
فزونی سگالیدن . [ ف ُ س ِ دَ ] (مص مرکب ) برتری خواستن . فزونی جستن . اندیشه ٔ برتری در سر پرورانیدن :
نبینی که این بدکنش ریمنا
فزونی سگالد همی بر منا؟
رجوع به فزونی و فزونی جستن شود.
نبینی که این بدکنش ریمنا
فزونی سگالد همی بر منا؟
رجوع به فزونی و فزونی جستن شود.