فراغ داشتن
لغتنامه دهخدا
فراغ داشتن . [ ف َ ت َ ] (مص مرکب ) آسودگی داشتن .فراغت داشتن . رجوع به فراغت داشتن و فراغ شود. || بی اعتنا بودن و بی نیازی نمودن :
بزرگان فراغ از نظر داشتند
از آن پرنیان آستر داشتند.
رجوع به فراغ و فراغت داشتن شود.
بزرگان فراغ از نظر داشتند
از آن پرنیان آستر داشتند.
رجوع به فراغ و فراغت داشتن شود.