غرچگان
لغتنامه دهخدا
غرچگان . [ غ َ چ َ ] (اِخ ) ساکن غرچه (غرجستان ) است . (فهرست شاهنامه ٔ ولف ) :
از ایران به کوه اندرآیم نخست
در غرچگان تا در بوم بست .
چغانی و ختلی و بلخی ردان
بخاری و از غرچگان موبدان
برفتند با باژ و بر سم به دست
نیایش کنان پیش ایزدپرست .
شه غرچگان بود بر سان شیر
کجا پشت پیل آوریدی به زیر.
از ایران به کوه اندرآیم نخست
در غرچگان تا در بوم بست .
چغانی و ختلی و بلخی ردان
بخاری و از غرچگان موبدان
برفتند با باژ و بر سم به دست
نیایش کنان پیش ایزدپرست .
شه غرچگان بود بر سان شیر
کجا پشت پیل آوریدی به زیر.