غرف
لغتنامه دهخدا
غرف . [ غ ُ رَ ] (ع اِ) ج ِغُرفة. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). غُرَفات . غُرُفات . غُرفات . (اقرب الموارد) : لنبوئنهم من الجنة غرفاً. (قرآن 58/29).
تا روان پدر وجد ترا در فردوس
بود ایام به حور و به قصور و به غرف .
کای عوانان بازگردید آن طرف
نیک نیکو بنگرید اندر غرف .
تا روان پدر وجد ترا در فردوس
بود ایام به حور و به قصور و به غرف .
کای عوانان بازگردید آن طرف
نیک نیکو بنگرید اندر غرف .