غراب زمین
لغتنامه دهخدا
غراب زمین . [ غ ُ ب ِ زَ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب سیاه و شب تاریک . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) :
داد غراب زمین روی به سوی غروب
تا نکند ناگهان باز سپهرش شکار.
داد غراب زمین روی به سوی غروب
تا نکند ناگهان باز سپهرش شکار.