غافر
لغتنامه دهخدا
غافر. [ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از غفران . آمرزنده ٔ گناه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). آمرزنده و پوشنده ٔ گناه . (مهذب الاسماء) (غیاث ) :
همتش آن است تا غالب شود بر دشمنان
راست چون بر دشمنان غالب شود غافر شود.
بیار باده که حافظ مدامش استظهار
به فضل و رحمت عام است و غافر معبود.
|| (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی چنانکه در دعا گویند: یا غافرالذنوب . || سوره ٔ غافر، سوره ٔ مؤمن است میان زمر و فصلت و آن چهلمین سوره ٔ قرآن است .
همتش آن است تا غالب شود بر دشمنان
راست چون بر دشمنان غالب شود غافر شود.
بیار باده که حافظ مدامش استظهار
به فضل و رحمت عام است و غافر معبود.
|| (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی چنانکه در دعا گویند: یا غافرالذنوب . || سوره ٔ غافر، سوره ٔ مؤمن است میان زمر و فصلت و آن چهلمین سوره ٔ قرآن است .