غارتیدن
لغتنامه دهخدا
غارتیدن . [ رَ دَ ] (مص جعلی ) (مصدرمنحوت از غارت عربی ) غارت کردن . اغارة :
چون دید ماهیان زمستان که در سفر
نوروزمه بماند قریب مهی چهار
اندر دوید و مملکت او بغارتید
با لشکری گران و سپاهی گزافه کار.
چون دید ماهیان زمستان که در سفر
نوروزمه بماند قریب مهی چهار
اندر دوید و مملکت او بغارتید
با لشکری گران و سپاهی گزافه کار.