عیان گشتن
لغتنامه دهخدا
عیان گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) آشکار شدن . هویدا گشتن . عیان شدن :
که دانم تو رابیش مشکل نماند
حقیقت عیان گشت و باطل نماند.
و رجوع به عیان شدن شود.
که دانم تو رابیش مشکل نماند
حقیقت عیان گشت و باطل نماند.
و رجوع به عیان شدن شود.