26 فرهنگ

ترجمه مقاله

عقر

لغت‌نامه دهخدا

عقر. [ ع َ ] (ع اِ) نشانی است مانند شکاف در پای اسب و شتر. || بنیان و اصل هر چیزی . (منتهی الارب ). اصل و اساس خانه . (از اقرب الموارد). بنیاد سرای . (دهار). || فرودآمدنگاه قوم . || هر شکاف مابین دو چیز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گشادگی مابین پایهای برجهنده . (منتهی الارب ). گشادگی و فاصله ما بین پایه های مائده و میز غذا. (از اقرب الموارد). گشادگی میان هردو چیز، و برخی آن را خاص فاصله ٔ بین پایه های مائده و میز غذا دانند. (از تاج العروس ). || منزل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || کوشک و قصر یا کوشک ویران . || ابر پاره ٔ سپید، یا ابر که از پیش آفتاب پیدا شود و بپوشاند چشمه ٔ آفتاب و گرداگرد آنرا، یا ابر که از کرانه ٔ آسمان خیزدو از دور بانگ تندر آن شنیده شود و نمایان نگردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بنای بلند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار). || سپید هر چه باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || میان سرای و اصل آن . (منتهی الارب ).