عزایم خوان
لغتنامه دهخدا
عزایم خوان . [ ع َ ی ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) افسونگر. کسی که عزیمه میخواند که لبلاب نیز گویند. (ناظم الاطباء). افسونگر. (آنندراج ) :
عزائم خوان اگر خود را بسوزد جای آن دارد
که از یک شیشه می تسخیر کردم آن پری رو را.
عزائم خوان اگر خود را بسوزد جای آن دارد
که از یک شیشه می تسخیر کردم آن پری رو را.