ظهیرالدین
لغتنامه دهخدا
ظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) فرامرزبن علاءالدوله ابوجعفر محمدبن دشمنزیاربن کاکویه ، مکنی به ابومنصور. از امرای دیالمه ٔ کاکویه . وی پس از مرگ پدر خود علاءالدوله در ابتدای سال 433 هَ . ق . به جای وی نشست و اداره ٔ امور حکومتی علاءالدوله یعنی اصفهان و همدان و ری و قسمتی از بلاد غربی ایران به وی رسید، ولی برادران او به اطاعت وی گردن ننهادند چنانکه کمی بعد برادرش گرشاسف دم از استقلال زد و برادر دیگرش ابوحرب از در مخالفت درآمد و این نفاق آنان را سلجوقیان غنیمت شمردند چنانکه در همین سال ابراهیم ینال به ری آمد و از ظهیرالدین درخواست تا اطاعت سلاجقه را گردن نهد. ظهیرالدین نپذیرفت واز ری به همدان و بروجرد آمد و با برادر خود گرشاسف صلح کرد و گرشاسف حاکم همدان و با برادر متحد شد. ابراهیم ینال پس از تسخیر ری در 434 به تعقیب پسران کاکویه به بروجرد رفت و آنجا را تصرف کرد. طغرل سلجوقی نیز پس از فتح خوارزم و گرگان و طبرستان و خراسان به ری آمد و بر قزوین و ابهر و زنجان دست یافت و ناچار ابومنصور و گرشاسف تسلیم او شدند و طغرل اصفهان را به ابومنصور واگذاشت . بین ظهیرالدین ابومنصور و ابوکالیجار دیلمی رقابت شدید بود چنانکه در سال 435 ابومنصور برای بیرون کردن کرمان از دست ابوکالیجار بدانجا لشکر کشید، لیکن مغلوب شد و به طغرل سلجوقی توسل جست بدین امید که طغرل ممالک ایشان را مسخر و اداره ٔ آن را بدو واگذار کند و چون طغرل مهم او را انجام نداد ظهیرالدین از ری در ابتدای سال 437 مراسله ای به بوکالیجار نوشت و اظهار اطاعت کرد و قبول کرد که دراصفهان به نام او خطبه بخواند. امیر بویهی مسئول اورا بپذیرفت و میان ایشان صلحی برقرار گردید. در سال 438 طغرل به عزم تسخیر اصفهان حرکت کرد و آن شهر رادر محاصره گرفت ولی به تسخیر آن موفق نگشت و ظهیرالدین سخت در برابر وی پافشاری کرد. ناچار طغرل به گرفتن خراج سالیانه راضی شده و دست از محاصره برداشت .
طغرل پس از دفع فتنه ٔ برادر خود ابراهیم ینال بار دیگر عازم فتح اصفهان شد و در محرم سال 442 آنجا را محاصره کرد و عاقبت در محرم سال 443 اصفهان را تسخیر کرد و دولت دیالمه ٔ کاکویه را برانداخت و ابومنصور را به حکومت یزد و ابرقویه فرستاد.
طغرل پس از دفع فتنه ٔ برادر خود ابراهیم ینال بار دیگر عازم فتح اصفهان شد و در محرم سال 442 آنجا را محاصره کرد و عاقبت در محرم سال 443 اصفهان را تسخیر کرد و دولت دیالمه ٔ کاکویه را برانداخت و ابومنصور را به حکومت یزد و ابرقویه فرستاد.