طرب سرای
لغتنامه دهخدا
طرب سرای . [ طَ رَ س َ ] (اِ مرکب ) طربخانه :
طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار مَنَش مهندس شد.
طرب سرای وزیر است ساقیا مگذار
که غیر جام می آنجا کند گرانجانی .
طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار مَنَش مهندس شد.
طرب سرای وزیر است ساقیا مگذار
که غیر جام می آنجا کند گرانجانی .