طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمد المقدسی الملقب به ابی زرعة. ابن ابی اصیبعة در تاریخ الاطبا از جمله ٔ اساتید موفق الدین عبداللطیف البغدادی ، یکی طاهربن محمدالمقدسی را میشمارد، و میگوید پدر موفق الدین ، فرزندش را در کودکی نزد گروهی از دانشمندان به فراگرفتن دانش واداشت که یکی از آنان ابوزرعه بود. (ج 2 عیون الانباء ص 202).