صناعت کردن
لغتنامه دهخدا
صناعت کردن . [ ص ِع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مهارت نمودن . استادی نشان دادن چنانکه بر حریف پیروز شود. غالب آمدن :
چودر بازی صناعت کرد بهرام
ز عرصه ، شاه بیرون رفت ناکام .
چودر بازی صناعت کرد بهرام
ز عرصه ، شاه بیرون رفت ناکام .