صحار
لغتنامه دهخدا
صحار. [ ص ُ ] (ع اِ) اسمی است مشتق از صحر. یقال هؤلاء صحار؛ یعنی بنوالصحراء. و آنان از بنی قضاعةاند که در بیابان نجد جای گرفتند. زهیربن جناب گوید:
ستمنعها فوارس ُ من بلی ّ
و تمنعها الفوارس من صُحار.
|| عرق اسبان یا تب آنها. (منتهی الارب ).
ستمنعها فوارس ُ من بلی ّ
و تمنعها الفوارس من صُحار.
|| عرق اسبان یا تب آنها. (منتهی الارب ).