صحائف
لغتنامه دهخدا
صحائف . [ ص َ ءِ ](ع اِ) ج ِ صحیفه . (منتهی الارب ) (دهار) :
یاقلم را زهره باشد که بسر
برنویسد بر صحائف زآن خبر.
|| نامه ای که در آن نیکیها و بدیها نویسند :
یا خجلتی و صحائفی قد سودت
و صحائف الابرارفی اشراق .
یاقلم را زهره باشد که بسر
برنویسد بر صحائف زآن خبر.
|| نامه ای که در آن نیکیها و بدیها نویسند :
یا خجلتی و صحائفی قد سودت
و صحائف الابرارفی اشراق .